سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه بنده در دل شب با مولای خود خلوت کند و به مناجات پردازد، [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

حزب اللهی؟


بسم الله الرحمن الرحیم

 

حلال بفرمایید ...

 

همه‌ی موجودات ذی الریش، همه‌ی سمپادی های مال مردم‌خور ، همه‌ی پاس‌دارهای زورگو ، اطلاعاتی های فضول ، همه‌ی دولتی‌های پول پارو کن ، نظامی‌های مثلا غیرسیاسی ، اینترنتی های [...] [می ترسم این یکی رو بگم!] ... حلال بفرمایید ...

 

بار گناهان دنیای واقعی هم روی دوشمان سنگینی می کند. مجازی هایش انصافا خِرمان را نگیرند...

 

ابوی بعد از عمری گذرش به وبلاگستان افتاده بوده و چند تا پست آخری را خوانده، کلی به حالمان خندید و البته تاسف خورد. می گفت از همه‌ی ریش‌دارها باید حلالیت بطلبید! و از همه‌ی سپاهی ها! و احمدی نژاد [بدقول] که کلی حق گردنمان دارد [این یکی رو اصلا نیستم!]. حالا هرچه می گویم همه‌ی مطالب از من نیست توفیری ندارد.

- تو به عنوان یک تفنگ‌دار از این سه تفنگ‌دار، باید جواب بدهی !

 

شفاف سازی می کنم!

 

ما در آن پست کذایی مخاطبمان همهی "ریشو ها" نبودند! منظور دسته‌ای بود که فقط حفظ ظاهر می‌کنند. از اسلام فقط ریشش را دارند و با کارهایشان گند می زنند به هرچه بسیج است. این را آن‌جا نگفته بودیم ولی منظور همه‌ی چادری هایی هستند که ... الله اکبر ... همان بهتر که نگفتیم و نگوییم ... ! [خودتان تا تهش را بخوانید!]

 

درمورد سپاه هم، حق بدهید! ...

[چون واقعا درمورد سپاه شبهه‌ناکم، جرات حرف زدن راجع بهش را ندارم!]

هیچی دیگر، تکرار نمی شود. بحث‌ها هم بین خودمان می ماند، حلال بفرمایید...

 

از احمدی‌نژاد اگر می گوییم به خاطر این است که برای رای آوردنش زحمت کشیدیم. بیش‌تر از همه دوستش داریم. هرکاری از دستمان برمی آمد دریغ نکردیم. اگر ندیده اید دوتا دختر سیریش دستشان بگیرند و در خیابان پوستر بچسبانند ، ما این کار را کرده ایم. [واقعا چاره ای نبود!]. بیش‌تر از حدمان به این در و آن در زدیم. برای منت گذاشتن این‌ها را نمی گویم. برای این است که اثبات کنم هنوز هم طرف‌دارش هستیم. هنوز هم اگر انتخاباتی باشد [با آن نامزدها] ، شاید بیش‌تر از آن کار کنیم. برایمان مهم است اتفاقاتی که در دولت می افتد. کلی از طرفش قول داده ایم به این و آن. اگر گله‌ای می کنیم، برای خراب کردن جو نیست. اصلا کِی تا حالا کسی با خواندن وب لاگ سه تا دانش‌آموز حالی به حالی! نظرش راجع به یک دولت عوض شده؟ کِی اینترنت می تواند تا این حد تاثیر بگذارد؟ اهمیتی ندارد درباره مان چه بگویند و قاطی سپاهیان طلحه و زبیرمان کنند. مهم این است که می‌دانیم چه می‌کنیم! و موقعیت اگر عوض شود، به آب و آتش می زنیم.

درثانی ؛ وقتی امام [خامنه ای] می گویند رسانه ها از دولت حمایت کنند، هیچ‌وقت منظورشان سه تا نوجوان با یک وب لاگ نهایتا سیصد چهارصد تا بازدید در روز، آن هم از نوع آدم های ارزشی مثل خودشان نیست. وقتی می گویند کارهای دولت را بزرگ نکنید، مخاطبشان من و مایی نیستیم که اگر مطلبی هم ازمان بخوانند، بیشتر دنبال ایراد گرفتن هستند تا فکر کردن روی مطلب! [البت جدیدا ایراد درست و حسابی هم نمی‌گیرید و نمی‌گیرند!]

ضدولایت بودن، تهمت سنگینی ست. ولایت یعنی همه چیز ما! اگر بخواهید دستی دستی ولایتمان را هم بگیرید، چه برایمان باقی می ماند جز هیچ؟ ملحد و مرتد هم اعلاممان کردید، کردید، فقط نگویید ولایتی نیستند که ...

[پیش خودمان بماند! ما هم از ولایت همان چیزی را گرفته ایم که ریشوها از اسلام! که اگر جز این بود آقا این‌قدر ... [...]]

 

الحمدلله الذی هدانا لهذا، و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله ... ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذهدیتنا و هب لنا من لدنک رحمه، انک انت الوهاب ...

***

هرچه کردیم آب و هوای پارسی بلاگ بهمان نساخت ... چون اثاث زیادی هم نیاورده ایم، با بار سبک برمی گردیم به خانه‌ی اول ... عمری اگر باشد همان جا می نویسیم ... شاید هم هوس کردیم بلاگفا را تجربه کنیم!!! [کلا ما آخر ثباتیم...!]

 

حسابی فکری شده ام که فعالیت امثال ما در این دنیای مجازی چه حکمی دارد؟ چه لزومی دارد؟ لزوم که دارد به خاطر خودمان ولی ...

علی علی

 

یاالله...



سه تفنگدار! ::: جمعه 85/9/10::: ساعت 4:13 عصر


بسمه تعالی

نزدیکی های انتخابات ، همیشه ، همه‌ی احزاب شروع به فعالیت می کنند ... از جمله حزب قدرتمند سپاه! حزبی که هم اسلحه دارد و هم در همه‌ی نقاط کشور نیروی انسانی و نظامی ! قبل تر ها فقط در هیئت نظارت نفوذکی بود ، الان دیگر به سلامتی ، با بروبچ هیئت اجرایی هم سلام علیکی دارند!

حاج سردار قالیباف هم که اسم سردار طلایی را گذاشته اند اول لیستشان ! انشاءالله به یاری هم تهران را به گ...... الله اکبر

دبیر کل حزب الله ایران (تیم قدرتمند (؟) و پرطرفدار (!) آقای خرازی را می گویم) از لیست سردار حمایت کرده اند .... (کسی نظر دبیر کل حزب الله لبنان را نپرسیده است؟)

حالا تهران را بی خیال ... شهرهای دیگر که وضعیت خراب تر از این حرف هاست ... عملا و رسما حزب نیرومند سپاه برای شورا و خبرگان لیست می دهند !

حالا شورا ها هیچ ، در کار علما هم دخالت می کنند و برای خبرگان هم نقشه می کشند ...

می دانید که سپاهی ها حق ندارند سیاسی بشوند ... اما حزب سپاه که مانعی ندارد ... اصلا حزب سپاه که کار سیاسی نمی کند ...

چه می گویم مگر حزب سپاه عرضه‌ی کار سیاسی هم دارد ؟

هه !

شده اند حزب زور و تزویر .... زرش هم انشاءالله می رسد ! (من بی گناهم ، این جمله همش از خودسانسوری درمی ره)

می گم ، چرا این ها کنترل نمی شن ؟ شاید هم مصلحت باشه که اینا فعالیت سیاسی کنند . شاید دستور ...

نمی دونم ، واقعا الان چه فرقی هست بین سپاه و حزب مشارکت ؟

البته حتما من دارم اشتباه می کنم ... مگه میشه ؟ من شخصا به همه‌‌ی فرماندهان بالای نظامی ، ایمان دارم (اصل کاری ها رو می گم ها) اما ...

بی خیال! (یعنی خودتون بقیه اشو حدس بزنید)

....

یکی از دوستان نقل می کردند ، یکی از موارد رد صلاحیت شده ها ، مربوط می شود به یک جانباز با یک دست قطع که فوق لیسانس هم دارند ... استناد به ماده‌ی فلانم که خلاصه اش می شود اشتهار به فسق و فساد ! ... به عبارت دیگر ، در افتادن با حزب محترم سپاه در یک مقاله ای!

به نظرتون ، این کارها ، هدفی غیر از اعمال قدرت دارند ؟

هه ! داداش مهدی ما رفت شهید شد ، نونش رو دارن یه سری های دیگه می خورن!

.....

داشتم فکر می کردم ، چند سال دیگه من اگر بخوام یه جا کاندید بشم ، حتما رد صلاحیت می شم ؛ نه؟! ... چه قدر دور می رم ؟ اخیرا برا دانشگاه هم گزینش گذاشتن . نکنه ... نه بابا ... با چفیه ای هاش که دیگه راه میان ... نمیان یعنی؟

بی خیال ... اگه وضع ، به همین صورت پیش بره ، تا اون موقع اصلا ... استغفرالله ...

"الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم"

و اما بعد ...

وای بر من اگر اشتباه کرده باشم و وای بر همه ، اگر اشتباه نکرده باشم . جدا خیلی دارم می ترسم ها ... می ترسم اون دنیا هم سپاهی ها بیان یخه مونو بگیرن !

دوم این که این مطلب رو خیلی وقت پیش نوشته بودم و قصد هم نداشتم توی وبلاگ بذارم (البته متن اصلی ، خیلی کوبنده تر است ... کلی سانسور کردم) اما بعد از مطلب قبلی که همه با آن موافق بودند و بعد از رد صلاحیت شدن آن جانباز ، تصمیم گرفتم ، مطلب را با کمی تصرفی و تلخیص و البته سانسور ، در وبلاگ بگذارم ... آن قدر سر و تهش را زده ام که وقتی دوباره خواندم ، خودم هیچی نفهمیدم!

علی علی

یا الله



سه تفنگدار! ::: پنج شنبه 85/9/9::: ساعت 1:32 عصر


بسمه تعالی

به یکی از آشناها که توی دفتر ریاست جمهوری هست گفتم می خوام بیام بشم مشاور رئیس جمهور ! (سر اون قضیه‌ی افطاری)

خندید ... گفت نمیشه!

...  این جا، جای آدم های تیزهوش نیست !

این آقا ، قبلا روزنامه نگار بودند ... یه بار روزنامه شونو توقیف کردن ! به خاطر یه طنزی که توش نوشته بودن :

 توی ژاپن از هر 10 تا بچه ای که به دنیا میاد 9 تاشون خنگن ، یکی شون باهوش ! اما توی ایران از هر 10 تا بچه ، 9 تاشون باهوشن ، یکیشون خنگ !

اما می دونید چرا ژاپنی ها این قدر پیشرفت می کنن و ایرانی ها پیشرفت نمی کنن ؟

چون که توی ژاپن اون یه نفر باهوش رو می ذارن بالای سر اون 9 تا خنگ دیگه ؛ اما توی ایران اون یه دونه خنگ رو می ذارن بالای سر اون 9 تا باهوش دیگه !

هه !

در همین راستا خبر پایین رو هم بخونید :

 ـ در 25 سال گذشته  ، یک میلیون نفر از سرمایه های انسانی از کشور خارج و جذب بازارهای کار در کشورهای توسعه یافته شده اند . خسرانی که جمهوری اسلامی از این بابت متحمل می شودمعادل با دوهزار میلیارد دولار و برابر با درآمد و ارزش ناشی از 100 سال فروش نفت ایران است !

 ـ ایرانیان تحصیل کرده ترین گروه جمعیتی در آمریکا هستند !

 ـ طبق آمار صندوق بین المللی پول ، ایران از نظر فرار مغزها ، میان 91 کشور توسعه یافته و نیافته‌ی جهان ، رتبه‌ی اول را دارد! (سوت ... کف ... ماشاءالله ... خدا زیادتر کنه)

ـ و اما بعد

باشه برا خودتون ...

علی علی

یا الله

ط. بهشتی ... قم

 



سه تفنگدار! ::: شنبه 85/9/4::: ساعت 4:25 عصر


بسمه تعالی

یکی از رفقا می گفت تو اصلا ثبات نداری ! یه بار می آی می گی ریش گذاشتن مرد ها باید اجباری بشه ، یه بار می آی نی گی چند می گیری ریشتو بزنی ؟ !

بیچاره ! نمی دونه دیگه گذشت اون موقعی که میزان اعتمادمون با آدما اندازه ریششون بود!

از همون موقعی که راننده تاکسی یه نوار دوپس دوپسی گذاشته بود و ما هم تنها عقب تاکسی نشسته بودیم ... جلوی در یکی از این مدرسه های علمیه یه نفر با حدود یک کیلو و نیم ریش سوار تاکسی شد ... گفتیم ای ول این الان یه چی به راننده می گه و خلاصمون می کنه ! زهی خیال باطل ! طرف خودش [با اون همه ریش] متناسب با آهنگ نوار ، بشگن می زنه !

اصلا نمی دونم وقتی طرف میاد دو کیلو هفتصدو پنجاه گرم ریش می ذاره می خواد چی بگه ؟ می خواد بگه مداح عاشق امام حسین هستش !؟ آخرش هم این طوری به این وضع مفتضح گندش در میاد [خدا رحمت کنه سید جواد رو ، اصلا ادعا نداشت ... ریشش رو هم هر وقت می خواست می زد(قابل توجه اون دو تای دیگه) ... نور به قبرش بباره]

طرف ریش داره تا پایین گردنش میاد می گه اگه آقا بگه ماست سیاهه ما هم می گیم ماست سیاهه ! اون وقت یکی دیگه که ریش هم نداره ، لباس جین هم پوشیده توی نمایشگاه اختراعات انگلستان ، به عنوان یک مبتکر ایرانی ازش می پرسند هدفت چی بود میگه در راستای فرمایشات مقام معظم رهبری .... (از بس خجالت می کشی نمی فهمی بقیه اشو چی گفت ... !)

ای بابا ! نمی دونم این جماعت اهل ریش چه بر سر امام خامنه ای آورده اند که آقا می گویند کاری نکنید که فرق ما با طاغوت این بشود که ما ریش داریم و آن ها ندارند ! (یه بار دیگه این جمله رو بخونید!)

طرف همه اصول و فروع دینش خلاصه شده توی ریشش + بالاترین دکمه پیرهنش ... اگه خیلی باحال باشه بسم الله اول کلامش و یاعلی آخرش ! زیارت عاشورا خوندن با دوست دختر هم که قدیما جوک بود حالا شده عین عین واقعیت !

هه!

عجب زندگی جوکی !!

حالا جدا چند میگری ریشتو بزنی؟؟؟

می گن به سلمان (کسی که پیامبر گفت اگر ابوذر می دانست انچه را که در قلب سلمان است کافر می شد) گفتن ریش تو با موی بز چه فرقی داره ... گفت اگه باعث نشه برم تو بهشت هیچی !

(به عالیجنابان اهل ریش برنخورد)

فعال ترین هاشون هم غیر از سابقوا الی الخیراتشون مشغول اند به زدن زیرآب همدیگه ! هر کدوم می خواد اون یکی رو ضایع کنه ... (احتمالا می خوان بگن ماست اونا سیاهتره)

هیچ کدومشون با هم نمی سازن !

حالا جدا چند می گیری ریشتو بزنی ؟!

و اما بعد ...

باور کنید این بار و فقط و فقط این بار منظورم اصلا به هیچ کدام از تیکه خورهایمان نبود ... الکی به خودشون نگیرن ... فردا پس فردا حوصله منت کشی ندارم !

دوم این که بالاخره بعد از مخ زنی های اطرافیان ، ما هم اومدیم پارسی بلاگ ... خوبی این که نمیشه وبلاگ چند تا مدیر داشته باشه اینه که سه تامون با یه اسم می نویسیم ، موقع یخه گیری هم همه‌ی کاسه کوزه ها سر یکی نمی‌شکنه!

علی علی

یاالله



سه تفنگدار! ::: پنج شنبه 85/9/2::: ساعت 1:53 عصر


بسمه تعالی

می گم این سفر اخیر رهبری به سمنان ، یه حال و هوای دیگه ای داشت ... انگار آقا ، خیلی توپشون پر بود ... عصبانی بودند ... چه قدر از احمدی نزاد طرفداری کردند (البته بماند که هیچ کس به آقای خاتمی هم حتی ، اندازه‌ی آقا ، عزیز ، نگفت!)

و بماند که حتی به خاطر حمایت امام از رئیس جمهور وقت ، امیر صیاد هم تا پای دار اعدام ، پیش رفت ... و بماند در که اگر در چنین شرایطی که هیچ کدام از نخبه ها ، طرفدار احمدی نژاد نیستند ، اگر آقا از شیخنا محمود ، حمایت نکند ، از دولت مثلا مهرورزی ، هیچی نمی ماند !

و بماند خیلی چیزهای دیگری که باید بمانند !

و اما قضیه‌ی بعدی ، قضیه‌ی "عزل" دکتر رهبر است که همه را سورپریز نکرده ! به دلیل این که معلوم بود ، هم چنین آدم منطقی و باسوادی ، عمرنات بتواند در دولت (با آن کابینه‌ی نصفه نظامی) دوام بیاورد ... من هر وقت ، می خواستم در باب طرفداری از دوروبری های شیخ محمود ، مثالی بزنم ، همین آقا فرهاد رو مثال می زدم ! اما حالا دیگه ...

این شیخ محمود ، وقتی دیدند یک آدم منطقی ، کاملا منطقی با این لایحه‌ی الحاق مدیریت و برنامه ریزی به استان ها مخالف هست ، بنابر اصول زنده باد مخالف من ، ایشون رو به راحتی تمام ، عزل کردند و بزرگوار دیگری که طبق گفته‌ی یک منبع نه چندان قابل اعتماد ، نسبتی هم با ایشان دارد را به جای ایشان نشاندند.(این یک قلم را نشنیده بگیرید ... یک مقداری خنده دار است و البته شایعه)

خب الهی شکر ! یک نفر آدم میزون در دولت بود که آن هم پرید ... به قول رفیقمان ، اینجا جای آدم های تیزهوش نیست ...  خب دوباره خدا رو شکر!

البته به نظرم منطقی هست که وقتی یه نفر نتونه با رئیس جمهور کار کنه و اختلاف نظر داشته باشه ، خب بهتره که برکنار بشه!

اما مگه به همین راحتیه ، حالا این نفر جدید تا بیاد روی کار و اینا ، کلی زمان می بره ... نمی دونم لابد به همین راحتیه دیگه ...

دیروز داشتم به یه نفر می گفتم ..  می گفتم این دولت نهم حتما نامش در تاریخ خواهد ماند ، یا به خاطر یک گند خیلی بزرگ و وحشتناک و غیر قابل جبران ، یا به خاطر به وجود آوردن یک تحول عظیم که دومی اش نسبتا بعید به نظر می رسد !

دیشب هم شونسد بار به این گزارش ویژه‌ی خبری ، sms زدیم که از آقای رهبر درباره‌ی برکناری شون بپرسن ، اما خبری نشد که نشد ... این هم از آزادی بیان!

دیگه دیگه!

خدا آخر و عاقبتمون رو به خیر کنه ! معلوم نیست چی قراره بیاد سر مملکت !

اما عالیجنابان مسئول ! شیخناالمحمود ! شما که خودتان شیخید ، حتما می دانید ! الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم! ...

این ها و ظلم ؟ eeeeeeeeeeeee  این حرفا چیه ؟

و امابعد

می خواستم توی این پست به چند تا مساله‌ی دیگه هم اشاره کنم ، اما گفتم این طوری دوباره بهمون می گن خطیب جمعه ... زشته ...  بی خیالش شدم .... باشه برا پست بعدی!

دوم این که وبلاگ پارسالمون توی یه مسابقه ای برنده شده !

بعد این که ، هفته‌ی پیش امتحان دیکته(!) داشتیم ، افتضاح بود ... از بس همه چی رو غلط غلوط نوشته بودم ، خجالت کشیدم .. مخصوصا در گذاشتن این "ی" میانجی ... غلط املایی دیدید حتما متذکر شوید!

دیگه امری نیست.

علی علی

یا الله



سه تفنگدار! ::: سه شنبه 85/8/30::: ساعت 2:17 عصر


بسمه تعالی

؟!؟!

 هر کی فهمید این عکس مال کی هست و کجاس ... هیچی دیگه فهمیده !

و اما بعد و توضیح و تفسیرش باشه برا کامنت دونی!

علی علی



سه تفنگدار! ::: سه شنبه 85/8/30::: ساعت 2:17 عصر


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 6
کل بازدید :58083
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
مدیر وبلاگ : سه تفنگدار![8]
نویسندگان وبلاگ :
نورا صالح (@)[0]


 
>>آرشیو شده ها<<
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<